صبح گنجشککان بی خبر یادت را آوردند و من از خواب پریدم
و من ایمان آوردم به دوست داشتنت
و اعتماد کردم به نشانه ها
آمدم که نو شدن را روایت کنم ، حکایتی که روایتش هم جنون زندگی را در من بیدار می کند
Post a Comment
No comments:
Post a Comment